رئیس مجلس امروز در نطق پیش از دستور خود به ریشهیابی وقایع اخیر و از جمله حوادث روز پنجشنبه کرج پرداخت. در عمده توضیحات و روایت او از این حوادث تقریبا چیز تازهای یافت نمیشود. در واقع همان روایت معمول و مرسوم رسمی درباره رویدادهای یک ماه و نیم اخیر کشور، باز هم در سخنان قالیباف تکرار شده است. با این حال او سخنانش را با جملهای کوتاه اما بسیار مهم تمام کرد که نمیتوان از درجه اهمیت آن گذشت.
قالیباف در پایان نطق پیش از دستور خود اینگونه گفت: امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور بصورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.
کسی نمیتواند انکار کند که اشاره رئیس مجلس به ایجاد تغییرات و رسیدن به یک حکمرانی نو، چقدر گزاره مطلوب و ضروری برای ایران است. ایران سالهاست که تشنه چنین حرکتی برای شکوفا کردن ظرفیتهای خود میباشد. اینکه وعده تغییرات و حکمرانی نو رئیس مجلس تا چه اندازه جدی است را البته هنوز کسی نمیداند. هر چند همزمان شواهدی هم دال بر تائید آن وجود دارد و هم دال بر رد آن.
مثلا رشیدی کوچی، نماینده مجلس هم گفته که «تصمیم قوه عاقله نظام در ایجاد برخی اصلاحات است، اما فضا ملتهب است؛ منتظریم فضا آرام شود تا این اقدامات را انجام دهیم.» در سطح قوه قضائیه هم رئیس این قوه در سه سخنرانی طی یک ماه و نیم اخیر بر ضرورت تغییر برخی دیدگاهها و پذیرش گفت و گو تاکید داشته که قطعا اهمیت کمی ندارد.
در آن سو نیز بسیاری از مقامات و مسئولان متنفذ کشور بودهاند و هستند که در همین مدت در موضع گیریهای خود نه تنها نشانی از تغییر و ضرورت آن نشان ندادهاند بلکه بر حفظ نگاه و رویکرد موجود در اداره کشور تاکید داشتهاند.
قصد این نوشته هم راستی آزمایی این نیست که سخنان رئیس مجلس چقدر جدی است و چه اندازه در شرایط کنونی قابلیت اجرا دارد و چه میزان حامی در سطح نظام برای این رویکرد وجود دارد. بحث اصلی شرط آقای قالیباف برای این تغییرات و رفتن به سمت حکمرانی نو است. او این کار را تلویحا به پایان یافتن اعتراضات و ناآرامیهای موجود نسبت داده است.
کما اینکه رشیدی کوچی، نماینده مجلس هم گفته که عقلای نظام منتظر آرام شدن فضا برای برخی اصلاحات هستند. بهتر است اصل مسالهای را که میخواهیم در آخر نتیجهگیری کنیم همینجا بگوییم و سراغ تشریح آن برویم؛ موکول کردن این اصلاحات به پایان نا آرامیها و اصطلاحا آرام گرفتن کشور به معنای موکول کردن آن به یک امر محال است. به عبارتی با چنین شرطی هیچگاه زمان طرح شده برای این اصلاحات فرا نخواهد رسید. اما چرا؟
ایران نه امروز و امسال و چند سال اخیر، بلکه تمام چندین دهه گذشته را در تب و تاب و انتظار یک سلسله اصلاحات منطقی، بنیادین و درست برای رسیدن به حکمرانی بهتر و مطلوبتر پشت سر گذاشته است. انتظاری که هیچگاه به سر منزل مقصود نرسیده. در تمام این سالهای طولانی مردم ایران به انواع و انحاء گوناگون خواست و نیاز خود برای چنین چیزی را پیش کشیده و مطرح کردهاند، اما صفکشیها و موانع عموما سیاسی هر بار کار را با بن بستی تازه مواجه کرده است.
التهاب و پریشانی امروز جامعه به گواه بسیاری از ناظران و تحلیلگران محصول انباشت حجیم مسایل حل نشده و بحرانهای زنجیرهای و البته نادیده انگاری پی در پی بخشهای مهمی از جامعه و سقوط مستمر استانداردهای زندگی در ایران است. این جامعه طی حداقل حدود ۳۰ سال به روشهای کاملا دموکراتیک همان چیزی را میخواست و میخواهد که امروز آقای قالیباف به ان اذعان دارد؛ اصلاحات بنیادین و حکمرانی مطلوب و جدید.
به گواه همین صورتبندی جامعه ایران در شرایط کنونی به مانند بیماری با حال وخیم است که برای بهبود و بازگشت به شرایط عادی نیاز به یک داروی خاص و مشخص دارد. اما پزشک میگوید این دارو باید بعد از عادی شدن شرایط بیمار به او رسانده شود. اینجاست که پزشک رساندن دارو به بیمار را منوط به شرطی محال کرده چون حال بیمار خوب نخواهد شد مگر با آن دارو.
نسبت بهبود کیفیت حکمرانی و اصلاحات دقیق و درست در کشور با ناآرامیها و اعتراضات امروز دقیقا همین است. نمیدانیم آیا طبق گفته آقای قالیباف عزم واقعی، گسترده و قوی برای چنین کاری در سطح نظام هست یا خیر. اما اگر باشد زمان آغاز آن درست همین حالا است. چرا که اوضاع این جامعه جز با دیدن سیگنالهای تغییر و اصلاحات اساسی به حالت عادی بر نمیگردد. اینکه بگوییم اول جامعه آرام شود تا بعد اصلاحات را آغاز کنیم، در عمل معنایی جز بایگانی کردن پرونده اصلاحات ندارد.
حتما منطقی است که بخش زیادی از اصلاحات ناظر به بهبود کیفیت حکمرانی کشور باید در شرایط بازگشت آرامش پیگیری و اجرا شود. اما این قاعده برای کل اصلاحات مورد نیاز در کشور صدق نمیکند. حتما و حتما بخشی از اصلاحات مورد نیاز کشور در همین شرایط امکان آغاز شدن دارد و حتما بر آرامش فضا تاثیر میگذارد. از نوع رفتار نیروی انتظامی و امنیتی با مردم و معترضان، تغییر سیاستهای رسانهای کشور، تغییر شرایط آزادی بیان، تغییر مسیر مدیریت سیاست خارجی با هدف تاثیر آن بر مسایل اقتصادی و امثال اینها.
مضاف بر این یک سوال هم پیش می آید و آن اینکه کشور آنطور که اقای قالیباف منتظر است، چطور قرار است آرام شود؟ روش فعلی اگر جوابگو بود باید آرامش طی یک ماه و نیم اخیر به کشور باز میگشت. پس در واقع روش فعلی هم تا الان جوابگو نبود و تضمینی نیست که در آینده هم باشد. یعنی این عامل هم چشم انداز آرام شدن فضا به شکلی که آقای قالیباف گفته را مبهم میکند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟